مجید اسدی شکاری؛ علیرضا سعید؛ محمد مهدی مولایی؛ جلیل آبشناس؛ امید قلیپور بشیری؛ عالیا آیت اللهی موسوی
چکیده
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت ...
بیشتر
پیشزمینه: روش استاندارد ترمیم یک عصب محیطی، ترمیم با بخیههای اپینورال و با بخیههای مجزا میباشد. در این مقاله روشی توضیح داده شد که با کمک آن عصب با بخیههای پیوسته ترمیم میشود و هدف مقایسه این روش با روش استاندارد بخیههای مجزا بود.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی، ۲۵ سگ مورد مطالعه قرار گرفتند. عصب سیاتیک سگها تحت بیهوشی عمومی با چاقوی جراحی شماره ۲۵ بهصورت کاملاً تیز بریده شد. سگها بهصورت تصادفی در یکی از سه گروه شاهد (۵ سگ)، ترمیم عصب سیاتیک بهصورت بخیههای مجزا (۱۰ سگ) و ترمیم عصب با بخیههای پیوسته (۱۰ سگ) قرار گرفتند. در گروه شاهد عصب بدون دوخته شدن رها شد. پس از ۶ هفته سگها کشته و عصب با میکروسکوپ نوری و الکترونی بررسی شد. میزان نخ مصرفی، زمان ترمیم عصب، قطر میلین و قطر آکسون مورد بررسی قرار گرفت. در نمای فراساختاری شواهد دژنراسیون و رژنراسیون جستوجو شدند.
یافتهها: زمان ترمیم و میزان نخ مصرفی با تفاوت معنیدار آماری در گروه ترمیم پیوسته، کمتر بودند (۰.۰۰۱=p). از نظر یافتههای میکرسکوپ نوری تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد و شواهد رژنراسیون در میکرسکوپ الکترونی فقط در گروه ترمیم پیوسته مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتیجه روش شرح داده شده در مقاله حاضر، مشابه روش استاندارد است. اگرچه این روش بدون شک معایبی دارد ولی میتواند در موارد زیادی جایگزین روش استاندارد ترمیم عصب شود.
شهین نارویی؛ امیررضا صادقی فر؛ عالیا آیت اللهی موسوی؛ علیرضا سعید
چکیده
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم ...
بیشتر
پیشزمینه: تشخیص سندروم کانال مچی با معاینات بالینی و تایید تشخیص با یافتههای الکترودیاگنوستیک انجام میشود. سونوگرافی نیز یک روش غیرتهاجمی برای تشخیص این بیماری میباشد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط سونوگرافی و مطالعات الکترودیاگنوز در تشخیص این سندروم بود. مواد و روشها: در یک مطالعه آیندهنگر ۷۶ دست کاندید عمل جراحی سندروم کانال مچی ایدیوپاتیک (گروه مطالعه) و ۸۰ دست سالم (گروه شاهد) در یک مرکز درمانی کرمان مقایسه شدند. سطح مقطع عصب با سونوگرافی مدیان تعیین و تستهای الکترودیاگنوستیک و نمره «داش» (DASH) در گروه مطالعه قبل از عمل و 6 ماه پس از عمل انجام شد. در گروه شاهد نیز مقطع عصب با سونوگرافی تعیین گردید. ارتباط یافتههای سونوگرافی با تستهای الکترودیاگنوز و نمره «داش» در بیماران بررسی و با گروه شاهد مقایسه شدند. یافتهها: بین اندازه عصب مدیان در سونوگرافی در دو گروه (۰۰۰۱/۰=p)؛ و بین نمره «داش» در گروه بیمار قبل از جراحی و آخرین پیگیری (۰۰۱/۰=p) تفاوت معنیدار وجود داشت. سونوگرافی در تشخیص سندروم کانال مچی ۹۵% حساسیت داشت و ۹۳% اختصاصی بود. بین یافتههای سونوگرافی و شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوستیک همبستگی ضعیف وجود داشت (۰۱/۰=p و ۳۸/۰=r). بین سطح مقطع عصب و یا شدت بیماری در مطالعات الکترودیاگنوز با نمره «داش» قبل و بعد از عمل ارتباط معنیدار مشاهده نشد (۰۵/۰≤p ). نتیجهگیری: سونوگرافی وسیله تشخیصی مناسب در سندروم کانال مچی میباشد، ولی بین میزان سطح مقطع عصب و یافتههای الکترودیاگنوز با نمره عملکرد رابطه وجود ندارد. در این مورد که آیا سونوگرافی میتواند جایگزین مطالعات الکترودیاگنوز باشد، تحقیقات بیشتری لازم است.